Sarit Hadad - Merutz HaChayim
سریت حداد - مسابقه ی زندگی
چرا هر کسی اینجا باعث می شود پر حرارت
شوم
باعث می شود بدوم، احساس می کنم عصبی شده
ام
مسابقه ی زندگی، 30، 40،
در سنی باید منظم و مرتب شود
وقت ندارم، می خواهم به دریا بروم
تنها چون می خواهم بر روی شن های گرم دراز
بکشم
تا بیش از حد فکر نکنم تا شاید بیش از حد
به پرنده ها نگاه نکنم
(مسابقه ی زندگی) کمی بر من بزرگ است، زندگی
بیش از حد شسته و رفته است
زمان از دست می رود وقتی که دسته ی ساعت
کوچک باشد
به کتاب دخترکی که در آینه می بینم نزدیک
می شوم
مسابقه ی زندگی، 30، 40، و همه آنها می
گویند
در این سن می باید منظم و مرتب شده باشد
متصل باش، خوشحال باش
متوجه خواهی شد، این بسیار بیشتر از صدا
است
وزنت را رها کن، این برای تو آسان خواهد
بود
مانند هر کس دیگر باش، از قاعده بیرون نباش
همینطور که وقت نداری، وقت نداری ....
من وقت ندارم ....